دیدار'>دیدار
معنوی مثنوی'>مثنوی دیدار مثنوی در دژ
هوش ربا (21)درد ِ طلبهمانگونه که در منطق الطیر و دیگر ادبیات به جامانده از صوفیۀ پیش از مولانا آمده است، نخستین پایۀسلوک برای صعود، انگیزه ای ست هستی بخش و همراه با رنجی دلخواه که از آن بعنوان "درد ِ طلب"تعبیر و تاویل می شود؛ که بقول عطار:چون فرو آیی به وادیّ ِ طلبپیشت آید هر زمانی صد تعبصد بلا در هر نفس اینجا بوَد طوطی ِ گزدون، مگس اینجا بوَد ..باری،چنین دردی نوعی از آن "جانجهش" است که پیش تر از آن سخن گفتیم . در حکایت ما نیز آن سه برادر پس از دیدن تندیس دختر چینی به جانجهشِ "درد ِ طلب" گرفتار آمدند. آنان بی هیچ حسّ ِ رقابت ودشمنی با یکدیگر، ــ که مختصّ ِ عشق های مجازی ست ــ به عشق خود اعتراف کرده در پی وصال آنمعشوق بر آمدند و به تدبیر پرداختند . از بیت 3887 به بعد:عنوان هفتم :بحث کردنِ آن سه شهزاده در تدبیرِ آن واقعهرو به هم کردند هر سه مُفتَتَن*هر سه را یک رنج و یک درد و حَزَن* 1هر سه در یک فکر و یک سودا* ندیمهر سه از یک رنج و یک علّت، سَقیم* 2در خموشی، هر سه را خَطرَت* یکیدر سخن هم هر سه را حجّت یکی 3یک زمانی اشک ریزان جمله شانبر سر ِ خوان ِ مصیبت خون فشان 4یک زمان از آتش ِ دل هر سه کسبر زده با سوز، چون مِجمَر نفس 5تفسیر اجمالی ابیات* مفتَتَن؛ گرفتار فتنه و آشوب ــ * حَزَن، اندوه ــ *سودا؛ دیوانگی ــ * سقیم؛ بیمار ــ *خَطرت؛ اندیشهآن سه مفتون با اندوهی مشترک کنار هم نشستند، در حالی که از دیوانگی ِ یکسانی بیمار بودند. درسکوت و سخن تنها یک فکر و برهان داشتند . زمانی سفرۀ مصیبت گسترده اشک ِ عشق و دلدادگیمی ریختند و وقتی دیگر نفسِ سوزان از آتشدان ِ دل می کشیدند .مقالتِ برادرِ بزرگین آن بزرگین گفت ای اخوان ِ خَیرما نه نر بودیم اندر نُصح* ِ غ شهود مثنوی معنوی...
ما را در سایت شهود مثنوی معنوی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : fzibarooze بازدید : 120 تاريخ : دوشنبه 25 مهر 1401 ساعت: 2:56